هنر و سرگرمیادبیات

Bazhov "سنگ گل": خلاصه. "سنگ گل" - یک افسانه Bazhov

PP Bazhov - یک نویسنده منحصر به فرد. پس از همه، شهرت به او در گرگ و میش زندگی او فرا رسید، در سن شصت سال. 1939 تاریخ از کتاب خود "مالاکیت جعبه". به رسمیت شناختن پل پتروویچ Bazhov درمان یک نویسنده منحصر به فرد از داستان های اورال به ارمغان آورد. این مقاله به ارسال به یکی از این خلاصه است. "سنگ گل" - یک داستان در مورد در حال رشد و شکل گیری حرفه ای از سنگهای پردازش استاد فوق العاده دانیل.

منحصر به فرد از سبک ادبی از Bazhov

پل Bazhov ایجاد این شاهکار، به عنوان اگر در فرهنگ عامه رشته rasplel اورال، پس از آن به طور کامل مورد مطالعه، و دوباره میبافتند، اتصال آن باریکی استادانه ارائه ادبی و اصالت گویش رنگارنگ منطقه شگفت انگیز - کمربند سنگ، محاصره روسیه است.

"سنگ گل،" مرتب شده توسط نویسنده کاملا - داستان ساختار باریکی خلاصه آن تاکید می کند. هیچ چیز اضافی، سفت کردن مصنوعی جریان طرح وجود دارد. اما در همان زمان، آن را احساس صدای اصلی جای تعجب کامل از زندگی مردم در این سرزمین است. نویسنده پل پتروویچ زبان ارائه کشف خلاق آن است. همان است که موزون و اصالت سبک ادبی Bazhov به دست آورد؟ در مرحله اول، در اغلب موارد او با استفاده از گویش در فرم کوچک ( "پسر"، "tiddly" "starichonko"). در مرحله دوم، این با استفاده از سخنرانی های اورال گویش کاملا اشتقاقی ( "پا کردن"، "در اینجا د"). ثالثا، نویسنده بر روی استفاده از ضرب المثل و سخنان کم نیست.

نوکر - Danilka Nedokormysh

این مقاله اختصاص داده شده به داستان Bazhovsky بیشتر یاد، ما ارائه می دهیم خوانندگان vanimaniyu خلاصه کرد. "سنگ گل" ما را به بهترین در درمان سالمندان Prokopichem استاد مالاکیت معرفی، برای جانشین است. یک به یک، او می فرستد تماس پسران توسط استاد خود را به او ارسال می شود، "علم" تا زمانی که یک دوازده ساله وجود دارد، "vysokonky در پاها،" kudryavenky، نازک، چشم آبی "parnishechko" Danilka Nedokormysh. علاوه بر هیچ توانایی تبدیل شدن به بندگان کاخ وجود دارد، و او نمی توانست "حلقه لوچ" در اطراف میزبان. اما می تواند یک "روز ایستادگی" در تصویر، بلکه یک "مثل حلزون حرکت کردن" بود. او قادر به خلاقیت بود، به عنوان خلاصه مشهود است. "سنگ گل" ما می گوید که، کار به عنوان یک چوپان، یک نوجوان "بازی شاخ به ویژه به دست!" در ملودی آن را حدس زده و سر و صدا از جریان، و صدای پرندگان ...

مجازات شدید. درمان در Vihorihi

بله، این بازی یک بار او آهنگ را از "korovenkami" را حفظ کند. عبور آن است که خود "در Elnichnoy" که در آن "محل گرگ صفت ترین" بود، و از دست رفته چند گاو. به عنوان مجازات، جلاد zastegal کارشناسی است، تعرض وحشیانه Danilka سکوت در ضربه شلاق، تا از هوش رفت، اما مادر بزرگ Vihoriha انتشار آن است. مادر بزرگ خوب می دانستم که تمام گیاهان، و دیگر اگر او تا به حال Danilushka، که او، شاید، گیاه شناس، و دیگری ارسال Bazhov PP "سنگ گل".

طرح از این داستان در طول داستان یک پیرزن Vihorihi رخ می دهد. در تک صدایی او مشاهده نویسنده داستان اصلی اورال نویسنده. و او دانیلو می گوید که در علاوه بر این به گیاهان گلدار باز هم یک بسته، مخفی، جادویی وجود دارد: دزد گل سرخس در وسط تابستان، قفل را باز که آن را دیدم، اما گل سنگ گل در یک مار سنگ مالاکیت در تعطیلات. و مردی که گل دوم را می بیند، ناراضی خواهد بود. واضح است پس از آن - یک رویا برای دیدن زیبایی عجیب و غریب از سنگ مرد در بر گرفت.

به مطالعه - به Prokopichu

منشی متوجه شدم که دانیل شروع به سرعت، و اگر چه او هنوز کمی ضعیف بود، او را به مطالعه Prokopichu قرار داده است. او در لاغر و نحیف با بیماری نگاه کرد و مرد به صاحب ملک رفت - بخواهید به انتخاب کنید تا. سرد Prokopich بود در علم خود می تواند و ماهی خوب برای سهل انگاری قراردادن دانش آموز بی کفایت است. در کارشناسی ارشد آن را واقعا پس از آن در عمل بود و Bazhov PP ( "سنگ گل") فقط شرح داده شده، بود ... اما صاحب ملک راسخ بود. بدانید ... با هیچ چیز Prokopich بازگشت در استودیوی خود را، تماشا و Danilka حال حاضر وجود دارد و، خم شدن بیش، بدون پلک زدن، به بررسی یک تکه از مالاکیت، که او شروع به رسیدگی است. استاد شگفت زده شد و از او خواست آنچه او را دیدم. Danilka و او می گوید که اشتباه بد انجام می شود: به منظور آشکار الگوی منحصر به فرد از سنگ، آن را پردازش از سوی دیگر آغاز خواهد شد ... استاد Rasshumelsya در برابر تازه بدوران رسیده "بچه بداخلاق و لوس" عصبانی شد ... اما در آن است - تنها در ظاهر، و نمونه برداری من فکر کردم، "خوب، خوب ... از آن خواهد شد یک قاضی خوب از شما، بچه ..." من در نیمه های شب استاد، skolol مالاکیت، که در آن پسر کوچک گفت، بیدار - زیبایی عجیب و غریب ... بسیاری از شگفت: "خوب، بزرگ چشم!".

مراقبت در مورد Prokopicha Danilka

که یتیم بدبختی عاشق Prokopich، برای پسر آن را در زمان، به ما می گوید داستان "سنگ گل". خلاصه داستان به ما می گوید که او نه فقط او هنر و صنعت یاد می دهد. من نمی توانیم Nedokormyshu کار سخت بود، و مواد شیمیایی مورد استفاده در "صنایع دستی سنگ"، به راحتی می تواند آن را به لیسیدن سلامت nebogatyrskoe. زمان به دست آوردن کشش داده می شود، او کارهای خانه را انجام دهید، تغذیه تا ارسال می شود، تا لباس پوشیدن ...

هنگامی که کارمند (از کسانی که در روسیه می گویند - "دانه گزنه") دیدم Danilko، که منتشر یک استاد خوب از تالاب. منشی متوجه شده است که مرد قوی تر، که لباس های جدید ... من چند سوال در مورد آن دارید ... آیا استاد خود، گرفتن پسر Danilko را گول بزنند؟ و به عنوان - دوره های کارآموزی؟ هنگامی که از مزایای کار خود خواهد بود؟ و او با Danilko در استودیو رفت و شروع به پرسش توضیحی بپرسید: ابزار و مواد و پردازش. Prokopich مبهوت بود ... او پسر در همه آموخت ...

منشی مهارت مرد شگفت زده شد

با این حال، خلاصه ای از داستان "سنگ گل" ما داستان است که همه Danilka پاسخ، گفت: همه، همه نشان داد ... هنگامی که آن را ترک کارمند، بهتزده قبل Prokopich Danilko پرسید: "چگونه این همه شما می دانید" "توجه" - پاسخ او "parnishechko". حتی اشک در چشمان او عمیقا تحت تأثیر پیر مرد فکر کردم، "برای یادگیری همه چیز، پنهان نمی ..." اما از آن به بعد، منشی شروع به حمل Danilka کار از مالاکیت: تابوت، انواع پلاک. پس از آن - پیچ چیز "podsvechnichki"، "برگ گلبرگ بله" تمام انواع ... چه ساخته شده پسر مار خود را از مالاکیت، اطلاع استاد منشی: "استاد ما بود!"

برین قدردانی صنعتگران

استاد تصمیم گرفت به ترتیب امتحان Danilka. مرحله اول، من به او دستور داد Prokopich posoblyal است. و او را به مباشر خود نوشت: "او را ترک فروشگاه ماشین، اما تشخیص استاد خود، اگر او به من کاسه حک شده گفت ..." حتی این Prokopich مطمئن شوید که چه کاری انجام دهید ... این که آیا آن تا به حال شنیده ... Danilko مدت طولانی تصور می آغاز خواهد شد. با این حال، کارمند اجازه نداد تا به کاری به نفع با صاحبخانه می خواهد - محتوای بسیار مختصری از "سنگ گل" می گوید. Danilka استعداد خود را پنهان نمی کند، و ساخته شده یک فنجان، مانند یک زندگی ... کارمند حریص Danilko مجبور به عنوان بسیاری از این سه. او متوجه شد که Danilka تواند تبدیل به یک "معدن طلا"، و قرار بود به ادامه فراغت خود را، که کار بسیار شکنجه شده است. اما فقط یک نجیب زاده های هوشمند ظاهر شد.

او یک پسر به مهارت بررسی می شود، او تصمیم گرفت برای ایجاد شرایط بهتر است به کار آن جالب است. حق عضویت کوچک وضع، به Prokopichu بازگشت (با هم دستی ایجاد کنید). نقاشی های پیچیده تر کاسه hitromudroy ارسال می شود. و، بدون تعیین مدت، او دستور داد او را به انجام (حداقل پنج سال، اجازه دهید آنها فکر می کنم).

جادوگر مسیر

غیر معمول و اصلی داستان "سنگ گل". خلاصه داستان Bazhovsky کار، صحبت کردن به زبان شرقی است - راه از استاد. چه تفاوتی از استاد هنرمند است؟ صنعتگری نقاشی را می بیند و آن را قادر به تکثیر مواد است. استاد درک و نشان دهنده زیبایی، و سپس آن را ایفا می کند. که Danilka انتقادی در جام نگاه: بسیاری از دشواری و زیبایی - کمی. او اجازه منشی در راه خود را به انجام است. او فکر کرد، به این دلیل که نجیب زاده پرسید: برای ساخت یک کپی دقیق ... و سپس Danilka گفت که او دو کاسه را انجام داد: و یک کپی از خود را.

حزب بر روی تولید فنجان کارشناسی ارشد

همه دقیقا کالیبره: من آن گل اول در طراحی است. در این گردهمایی، حزب در فضای باز و خانه ساخته شده است. من آمد Danilina عروس، کیت Latemina، با پدر و مادر خود را به طوری سنگ کارشناسی ارشد. نگاه کنید، تایید فنجان. اگر شما یک داستان در این مرحله از روایت آن قضاوت، آن به نظر می رسد همه از Danilka و با این حرفه و زندگی شخصی تشکیل ... با این حال، خلاصه ای از کتاب "سنگ گل" - نه فقط در مورد خوشنودی و حرفه ای بالا، جستجو برای راه های جدید بیان استعداد.

Danilka قلب نیست این کار، او را به برگ ها و گل را در کاسه می خواهد اگر زنده بود. با در نظر گرفتن بین کار در زمینه، او، از دست داده بود و تماشا کردند و به دنبال نزدیک تر، او فنجان خود را مانند یک بوش داتورا انجام ابداع است. او از چنین افکار پژمرده. و هنگامی که مهمانان در جدول به شنیدن کلمات خود را در مورد زیبایی از سنگ، شکست Danilko پدر بزرگ قدیمی قدیمی، در گذشته - سرکارگر معدن، که حتی Prokopicha تدریس می شود. Danilka او گفت، بنابراین او duril نه کار می کرد ساده تر است، اما شما ببینید، و شما می توانید به استاد کوهی از معشوقه کوه مس است. کسانی که کار بر روی آن و انجام کارهای زیبایی بزرگ است.

هنگامی که Danilka خواسته، ویژه، پدر بزرگ گفت: آنچه که آنها، این استادان، آنها در قلب آن مرد را دیدم گل سنگ و زیبایی روشن ... این سخنرانی غرق شده.

داتورا کاسه

او با تاخیر ازدواج، چرا که آن شروع به تدبر در دوم فنجان، تصور را به شیوه ای که شبیه علف های رنگی. دوست داشتنی عروس کاترینا شروع به گریه ...

خلاصه ای از "سنگ گل" چیست؟ شاید آن را در این واقعیت نهفته است که راه اسرار آمیز از خلاقیت بالا. در اینجا Danilka، برای مثال، انگیزه از هنر و صنعت خود را در طبیعت به خود جلب کرد. من را از طریق جنگل ها و مراتع سرگردان اما متوجه شد که الهام بخش خود را در یک معدن مس در Gumeshkah فرود آمد. و او به دنبال یک تکه از مالاکیت، Godea برای تولید کاسه.

سپس یک روز، هنگامی که یک مرد، داشتن یکی دیگر از سنگ مورد مطالعه با دقت، با ناامیدی چنین دور، را شنید، صدای، مشاوره به نگاه دیگر - اسلاید مار. او دو بار تکرار شد هیئت مدیره کارشناسی ارشد. و زمانی که دانیل به عقب نگاه کرد، او را دیدم روشن، ظریف، طرح زودگذر از یک زن از نوعی است.

من روز بعد رفتم و دیدم استاد به "malahitinu پاره کردن." ایده آل برای جام این سنگ - و رنگ تیره تر از پایین آن، و رگ در مکان های مناسب. بلافاصله و صادقانه شروع به کار. به طور معجزه آسایی او را به پایان برساند پایین کاسه. من تبدیل به در نگاه کنید - یک بوش طبیعی داتورا. اما زمانی که فنجان گل تیز به زیبایی از فنجان از دست داده اند. Danilushko در اینجا کاملا خواب محروم. "چگونه آن را ثابت؟" - او فکر می کند. بله، من در اشک نگاه و تصمیم به کاتیوشا - ازدواج!

دیدار با بانوی کوه مس

در حال حاضر برشمرد و عروسی - در پایان ماه سپتامبر، جشن تجلیل از صلیب مقدس. در آن روز، از مارها در حال رفتن به صرف زمستان ... فقط Danilko تصمیم به رفتن به مار هیل، برای دیدن معشوقه از کوه مس. فقط او می تواند استاد رنگی، کاسه کمک کند. در این جلسه صورت گرفت ...

او برای اولین بار صحبت کرد این زن افسانه. من می دانم او احترام جادوگر. من اگر فنجان رنگی، خارج کند؟ مرد را تایید کرد. سپس او را گفت: - پس از آن همچنان به عنوان جسورانه، کار دیگری انجام دهید. به نوبه خود، وعده داده است برای کمک به: او را سنگ در افکار خود پیدا

اما دانیال خواهش کرد که او یک گل سنگ را نشان می دهد. منصرف او بانوی کوه مس، توضیح داد که اگر چه او را نگه ندارد، اما چه کسی آن را به یقه او را دیدم. با این حال، استاد اصرار داشت. همه از سنگ ساخته شده است - و او را در باغ سنگ خود، که در آن برگ و گل گرفت. او دانیل به بوش، که در آن زنگ فوق العاده وجود دارد به ارمغان آورد.

پرسید: اگر معشوقه استاد به او سنگ برای ساخت زنگ بدهد، اما زن او را رد کرد و گفت او را انجام دهید پس اگر او دانیلا آنها را اختراع ... او آن را گفت، و خود را در همان محل پیدا شده است یک استاد - به Snake هیل.

پس دانیال به عروس خود رفت و به یک حزب، اما خوشحال نیست. پس از دیدن کیت خانه، او را به Prokopichu بازگشت. و در شب، هنگامی که معلم به خواب رفته بود، آن مرد را شکست خود رنگی، فنجان، تف به یک کاسه کارشناسی ارشد، و رفت. که در آن - ناشناخته است. بعضی می گفتند که خارج از ذهن خود، به دیگران - که به بانوی سرکارگر معدن کوه مس به کار رفت.

این سکوت و داستان به پایان می رسد Bazhov "سنگ گل". این - و نه فقط کنایه و یک نوع از "پل" به داستان بعدی.

نتیجه

Bazhov داستان "سنگ گل" - محصول عمیقا محبوب. این جشن زیبایی و غنای زمین اورال است. با دانش و عشق Bazhov می نویسد در مورد زندگی اورال، آنها داخلی سرزمین مادری خود را یاد بگیرند. ایجاد شده توسط نویسنده استادان دانیل تصویر به طور گسترده ای شناخته شده و نمادین تبدیل شد. داستان معشوقه از کوه مس تداوم آن در آثار آینده نویسنده پیدا شده است.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.delachieve.com. Theme powered by WordPress.