اخبار و جامعهسیاست

رابطه سیاست و قدرت چیست؟ مفهوم سیاست و قدرت

اعتقاد بر این است که سیاستمداران در تلاش برای قدرت درگیر هستند. تا حدودی، ما می توانیم با این موافق باشیم. با این حال، موضوع بسیار عمیق تر است. بیایید ببینید رابطه بین سیاست و قدرت چیست. چگونه به درک قوانینی که توسط آنها عمل می کنند، روبرو می شوند؟

سیاست چیست؟

ما باید ماهیت شرایط مورد مطالعه را درک کنیم. در غیر این صورت، غیر قابل درک است که ارتباط بین سیاست و قدرت چیست. درک مدرن از این مفاهیم در یونان باستان بوجود آمد. ارسطو مقاله ای را درباره ایالت یا حاکمان نامیده است. خیلی بعد، ماکیاولی ایتالیایی تعریف یک علم جدید را پیشنهاد کرد. او آن را سیاست نامید. این هنر مدیریت یک نوع جامعه است که توسط قلمرو عمومی، قواعد و سنتها، یعنی آموزش و پرورش دولتی، متحد شده است. در زمان های مختلف، ماهیت سیاست سعی در درک و تعریف ذهن های بزرگ داشت. بنابراين بيسمارك با ارسطو مخالفت كرد. او، به عنوان یک تمرینکننده، به من اطمینان داد که سیاست هنر بیشتر از علم دارد. خلاقیت، به احتمال زیاد، واقعا جزء آن است. مفهوم سیاست و قدرت، در هم آمیخته است. دومین، به معنای وسیع تر کلمه، به عنوان یک پیوند میان موضوعات خاص در مسائل حکومتی عمل می کند. از سوی دیگر، مقامات امکان اجرای اراده خود را در نظر می گیرند. به معنای محدود این یک ابزار سازماندهی برای معرفی قوانین به جامعه است که برای همه اجباری است. در عین حال، ابزار قدرت سیاسی است. این اجازه می دهد تا گروه ها یا رهبران به جامعه، به سمت رهبری را تحت سلطه.

نقش قدرت در سیاست

لازم است بدانیم که ساختار روابط دائما پیچیده تر می شود. با ظهور مفهوم دموکراسی، قوانین سیاسی و قدرت تغییر کرده است. به عنوان مثال، در یک دولت سلطنتی، نیازی به حمایت از مردم در تصمیم گیری نبود. حاکم، اراده خود را، که جامعه برابر با الهی است، دیکته کرد، یعنی هیچ مخالفت سیاسی قانونی در قدرت وجود نداشت. پادشاه ایده های مردم را ارائه داد و به آنها اجازه داد تا خیانت کنند. دموکراسی قدرت نهاد قدرت را به سطح دیگری آورد. برای به دست آوردن این فرصت برای تأثیرگذاری بر توسعه کشور، ضروری است که جمعیت را به سمت خود جذب کنیم. از این منظر، این مفهوم باید کمی گسترش یابد: سیاست یک مبارزه قدرت است که توسط گروه های بزرگ، در بعضی موارد توسط ملت ها یا جوامع اجتماعی انجام می شود. ما به این نتیجه رسیدیم که هر دو پدیده یک رابطه متقابل دارند. از یک طرف، سیاست به عنوان وسیله ای از قدرت عمل می کند، از سوی دیگر، ابزار دستیابی به آن است. به این معنا نیست که کسی نمیتواند بدون دیگران را در نظر بگیرد. قدرت همیشه بر روی هنر سیاست تاثیر می گذارد، مهم نیست که آن را انجام دهد. در اینجا لازم است که مفهوم تسلط بر اراده ی فردی را بیشتر توضیح دهیم. و دقیقا در ادبیات است که مفهوم قدرت رمزگشایی شده است .

چهار جزء

هنگامی که یک گروه از مردم نیاز به ایجاد قوانین مشترک دارند، در مورد نظم موافق هستند، ما می توانیم در مورد قدرت صحبت کنیم. این در طول توسعه تاریخی طبیعی نظام اجتماعی ظاهر می شود. این به طور مداوم پیچیده تر می شود و زمانیکه غیرممکن است حفظ نظم لازم برای همه بدون یک مرکز باشد. قدرت های اداری در بدن به طور کلی بدن شناخته شده تمرین بدن تمرکز می کنند. و مردم خودشان را به آنها می دهند و از مشروعیت نسبی خود حمایت می کنند که از تصمیمات او اطاعت می کنند. به نظر می رسد که قدرت مرکز تمرکز مدیریت است. سیاست نیز به عنوان یک ابزار برای اجرای تصمیمات خود در جامعه عمل می کند. سیستم روابط قدرت از جمله اجزای تشکیل شده است:

  • حضور شرکا (فردی یا جمعی)؛
  • سیستم نظارت بر اجرای اراده؛
  • ارسال به مدیریت فرمان؛
  • ایجاد هنجارها و قوانینی که به طور جهانی به رسمیت شناخته شده است و حق اعطای سفارش را قانونی می کنند.

توابع سیاست

ما از طرف دیگر می آیم برای درک رابطه سیاست و قدرت، لازم است که توابع اول را نگاه کنید. پس از همه، آن را به شدت به زندگی جامعه و دولت وارد می شود. این خط مشی ها (توابع) زیر را انجام می دهد:

  • بیان منافع همه اعضای (گروه ها، گروه ها) جمعیت را انجام می دهد؛
  • در جهت حفظ نظم، شهروندان را هدایت می کند، آنها را در فعالیت اجتماعی آموزش می دهد؛
  • توسعه مناطق و کل کشور را تضمین می کند.

مثال:

برای درک کامل تر این موضوع، بطور نظری، سیستم انتخابات در هر کشور دموکراتیک را در نظر بگیریم. به عنوان یک قاعده، احزاب که منافع گروه های خاصی از مردم را بیان می کنند برای قدرت مبارزه می کنند. آنها نیاز به کسب آرا بیشتر از مخالفان دارند. برای انجام این کار، هر یک از طرفین برنامه خود را توسعه می دهد و تلاش می کند تا مردم را مورد توجه قرار دهد. آنها پلت فرم سیاسی خود را تبلیغ می کنند. پس از انتخابات، کسانی که قدرت را دریافت می کنند، به اجرا در می آیند. بنابراین، وعده های داده شده به رای دهندگان را انجام می دهند. به عنوان یک قانون، جامعه انتظار دارد که سیاست دولت جدید با آنچه که در پیش است، متفاوت باشد. به عبارت دیگر، دولت مسیر جهت توسعه را به سوی طرف ترجیح می دهد اکثریت مردم را تغییر می دهد. در اینجا سیاست به روش دستیابی به قدرت تبدیل شده است، و سپس در جامعه اجرا می شود. در عمل، البته، همه چیز خیلی پیچیده تر از موارد پیش فرض ما است.

نتیجه گیری

ما سعی کردیم رابطه بین سیاست و قدرت را بدانیم. موضوع بسیار پیچیده است، اگر به جزئیات آن نزدیک شوید. با این حال، ما توانستیم یک چیز را درک کنیم: قدرت و سیاست به طور جدایی ناپذیر هستند. آنها بخشی از پلت فرم سازمانی عملکرد جامعه مدرن هستند و در عین حال مکانیسم هایی برای ایجاد تعادل در آن ایجاد می کنند.

Similar articles

 

 

 

 

Trending Now

 

 

 

 

Newest

Copyright © 2018 fa.delachieve.com. Theme powered by WordPress.